معنی سائول بلو

حل جدول

سائول بلو

برنده نوبل ادبیات در سال 1976 میلادی


سائول بلو (1915-، آمریکایی)

برنده نوبل ادبیات در سال 1976 میلادی


پسر سائول

برنده جایزه بزرگ جشنواره فیلم کن در سال 2015 میلادی

لغت نامه دهخدا

بلو

بلو. [ب ِل ْوْ] (ع ص) فلان بلو اسفار؛ سفرآزموده و کهن و لاغرگشته در آن. (منتهی الارب). قدیمی و کهنه، گویند هو بلو اسفار؛ یعنی سفرها و تجارب او را کهن کرده است. (اقرب الموارد). بِلی. و رجوع به بلی شود.
- بلو شر، غالب بر بدی و آزموده کار در آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بِلی. و رجوع به بلی شود.
- بلو مال، داننده ٔ مصالح مال و سیاست آن. (منتهی الارب). هو بلو من أبلاء المال، او قیم بر مال است. (از اقرب الموارد). ج، ابلاء. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).

بلو. [ب َ] (اِخ) دهی از دهستان گورک سردشت، بخش سردشت شهرستان مهاباد. سکنه ٔ آن 221 تن. آب آن از رودخانه ٔ سردشت و محصول آن غلات و توتون و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

بلو. [ب َ] (اِ) نامیست که در گرگان به داردوست دهند. (یادداشت مرحوم دهخدا). در رامیان، پاپیتال را گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا). پیچک. گیاه پیچنده. رجوع به پاپیتال و پیچک و داردوست شود. || افزاری مانند قندشکن برای شیار زمین که زنان کُنند. (یادداشت مرحوم دهخدا).

بلو. [ب َل ْوْ] (ع مص) آزمودن. (منتهی الارب). اختبار خیر یا شر. (تاج المصادر بیهقی). آزمودن به خیر و شر. (دهار). آزمودن و اختبار کردن. (از اقرب الموارد). بَلاء. و رجوع به بلاء شود. || دریافت حقیقت و کشف آن نمودن. (از منتهی الارب). بَلاء. و رجوع به بلاء شود.


چاه بلو

چاه بلو. [ب ُ] (اِخ) دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس که در 163 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع شده. کوهستانی و گرمسیر است و 15 تن سکنه دارد و باصطلاح محلی «شاه بلو»نیز نامیده شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


فونتن بلو

فونتن بلو. [فُن ْ تِم ْ بْل ُ / ب ِ ل ُ] (اِخ) شهر کوچکی است در نزدیکی پاریس که قدمت تاریخی دارد. (فرهنگ آمریکائی وبستر).


شاه بلو

شاه بلو. [ب َ] (اِخ) دهی از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل. دارای 54 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

گویش مازندرانی

بلو دم

تیغه ی بلو، دسته ی چوبی بلو


بلو

چناتر

عوعوکن پارس کن، لفظی موهن و تحقیر آمیز جهت مخاطب در ایراد...

کج بیل – وسیله ای برای وجین در مزرعه ی پنبه و جالیزبلو همچنین...

فرهنگ فارسی هوشیار

بلو

‎ آزمودن، دریافتن، آشکار کردن

معادل ابجد

سائول بلو

135

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری